محمد كوچول بيست و هفت روزه و سفره هفت سين
امشب شنبه 27 اسفندماه 1390 در بيست و هفت روزگي گل نازمون، سفره هفت سينشو چيديم. البته از اونجاييكه ياسمين زهراي خوشگلم امروز ده ماهه شد و بزرگتر بود، پس من (خاله هدي) با ماماني بلافاصله از سركارم رفتيم و اول از محمد آقا سفره هفت سين خانم خانما رو توي خونشون چيديم. خودم كه راضي بودم. بعدشم حدود ساعت 5.30 از خونشون زديم بيرون تا براي محمد جان گل و شيريني بخريم كه ترافيك و شلوغي خيابونا پدرمونو درآورد. گل خريديم ولي شيريني كه ميخواستيم گيرمون نيومد. بهترين شيريني فروشي ها رو گشتيم ولي نه! ميخواستيم اون شيريني رو كه بابايي براي ياسمين خريده بودن رو پيدا كنيم كه با كمال تعجب حتي توي بهترين قنادي ها و خشكباري هاي شيراز پيدا نكرديم. باباي...
نویسنده :
خاله هدی
1:38