خدايا شكرت، نوگلمان مي آيد...
خدايا شكرت، به اندازه لحظه لحظه عمر، به اندازه ذره ذره وجود، به اندازه قطره قطره همه درياها و اقيانوسها، به اندازه هر آنچه آفريدي از ازل تا ابد، به اندازه هرچه هست و نيست و هر آنچه موجود مي شود و موجود گشته... زبانم قاصر است از شكر خدايي كه هيچگاه نشناختمش جز در بي كسي و تنهايي و بي پناهي ... خدايي كه مرا بي نياز كرد از هرچه غير اوست ... خدايي كه مرحمت كرد الطافش را بي هيچ منتي و كم و كاستي... خدايا ستايشگر تو هستم در اوج سرخوشي و شادابي و خوشحالي... سپاسگزارت هستم به خاطر اينكه مرا و خانواده مرا لايق لطف و مرحمت هميشگي ات دانستي... مي خوانم تو را و سجده شكر به جا مي آورم ، به خاطر سلامتي دردانه گل محمدي مان كه در پناه امن خود حفظش كردي و از همه طوفانها گذرش دادي و امروز به آغوش گرم مادر و پدر چشم انتظارش مي سپاريش...
مي خوانم تو را هر دم و هر لحظه كه جز تو كسي نيست پناهم و جز تو كسي نيست درمانم... .
لياقت با تو ماندن و براي تو ماندن و جز تو را راندن به من و خانواده من عنايت فرما و همه دوستان خوبم، همه مهربانان دعاگوي گل محمدي مان را در پناه هميشه امن خودت حفظ فرما و آنچه بهترين و شايسته ترين است به آنان عطا فرما، چرا كه در همه اين دلواپسي ها، ياد تو و حضور تو را در گوشم زمزمه مي كردند و مونس لحظه هاي تنهايي من بودند.
آمين يا رب العالمين
نو گل باغ محمدي ما، امروز يكشنبه 21 اسفند 1390 در بيست و يك روزگي
بخش NICU بيمارستان دنا- ساعت حدود 12 ظهر
ماشااله ماشااله