محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه سن داره

★★گل محمدي من★★

اولين غذا- من گشنمه

دوشنبه 6 شهریور با مامان و بابا رفتیم چکاپ شش ماهگی پیش خانم دکتر پیشوا. هورراااااااااااا! کلی بزرگ شدم ماشااله وزنم توی شش ماهگی: 6680 گرم قدم توی شش ماهگی: 65 سانتی متر خانم دکتر کلی ذوقم کرد و از پیشرفتم کلی راضی بود. اما تا مامان سارا گفت از ماه دیگه باید بره سرکار و ساعت کاریش رو گفت، خانم دکتر عصبانی شد. البته مامان سارا یه دروغ کوچولو درحد سه چهار ساعت به خانم دکتر گفت. به جای 20-21 ساعت گفت 24 ساعت پیشم نیست و بعدش 48 ساعت آفه. آخه میخواست خانم دکتر یه شیر کمکی به من بده تا وقتی مامانم نیست و پیش مامانی و خاله هدی هستم از اون شیر کمکیه بخورم. خانم دکتر هی غر میزد به مامانم که باید شغلتو عوض کنی یا جاتو عوض کنی و ... ولی یکی نی...
10 شهريور 1391

نيم سالگي من و عيد فطر

اول از همه عيد فطر رو به همه دوستاي خوبم تبريك ميگم. انشااله طاعات و عباداتتون قبول درگاه خداوند قرار گرفته باشه. امروز ساعت 7.50 دقيقه صبح روز دوشنبه 30 مرداد 1391 من،‌ خوشگل خوشگلا،‌ قند عسل، محمد كوچول شش ماهه يا بهتره بگيم نيم ساله شدم.   توي ايام، توي اين عيد بزرگ، اين بزرگترين هديه اي بود كه به دوستدارام دادم. براي همين ديشب در روز عيد فطر كه مصادف با شب نيم سالگي من بود، مامان و بابام يه كيك كوچولو با شام گرفتن و رفتيم خونه ماماني و بابايي تا با همديگه از اين لحظه لذت ببريم. ديشب،‌ يه جشن كوچولو گرفتيم البته با حضور من و ياسمين زهرا فقط اداي جشن رو درآورديم. يكي درميون يا من نق ميز...
30 مرداد 1391
1