محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

★★گل محمدي من★★

محمد کوچول و هَدا و یه روز استثنایی

این روزا نی نی کوچولوی خوشمزه ما خیلی نسبت به من (خاله هدی) ابراز عشق می کنه. مدام صدام میزنه: هَدا و دنبالم میگرده. سه شنبه 1390/03/28 که دیگه اوج بروز احساساتش بود. ساعت 3:30 صبح که تازه مامان سارا رفته بود فرودگاه، صدای گریه محمدی بلند شد. مامانم هرکاری می کرد این بچه آروم نمی گرفت و حتی چشماشو باز نمی کرد. منم که به دلیل اثاث کشی همسایه فهیممون تا نصفه شب نتونسته بودم بخوام و البته از سه شنبه شب قبلش خواب درست نداشتم (به خاطر اینکه مردم هرشب به یه بهونه تا دو- سه نصفه شب تو خیابون می رقصیدن، چند شب قبل از انتخابات و بعدشم که دیگه هیچی) خلاصه، کلاً خوابالو بودم و به زحمت رفتم سراغ مامانم و نوه گلش، بچه خواب بود ولی جیغ میزد و گریه می کر...
30 خرداد 1392

ما برگشتیم

سلام ما دیشب یکشنبه 19 خرداد از مشهد برگشتیم جای همتون سبز خیلی عالی بود خیلی خوش گذشت بچه ها خیلی خوب بودند  بالاخره شیطنتهای خودشون رو هم داشتند ولی خیلی خیلی کم بود تا اومدیم بفهمیم که رسیدیم برگشتیم . بازم خدا رو شکر فکر نمیکردم قسمت شه.یکی از خاطرات خوب سفر دیدار مجدد با مامان گلی مهربون ،میترای عزیزو کیمیای خوشگل بود البته من و میترا جون سرجمع نیم ساعت همدیگه رو ندیدیم چون بچه هامون عملیات داشتن.کاش واقعا وقت بیشتری داشتیم .مامان گلی و میترا جون مثل دفعه قبل هم زحمت کشیدن وقتشون رو به ما دادن هم زحمت کشیدن و واسمون سوغاتی مشهد آوردن و  دوتا عروسک قشنگ واسه یاسمین و محمد.این دو تا وروجک هم حسابی بهشون خوش گذشت یاسمین که دیشب خ...
20 خرداد 1392

دیدار با مامان گلی و خانواده

دوستای عزیزم، دیشب جمعه 17 خرداد نی نی نازی های ما و خانواده شون با خانواده مامان گلی توی حرم امام رضا (ع) قرار داشتن. شرح آنچه گذشت رو به همراه عکسها می تونید توی وبلاگ مامان گلی جون به آدرس زیر ببینید: http://kimiamami.persianblog.ir/post/166/ ...
18 خرداد 1392

پخ

عاشق پخ گفتنت هستم یه صدای ضعیف کم جون که باید اول سعی کنیم بشنویم بعد هم بترسیم وقتی هم که ترسیدیم شما میگید: تتید(taateed ) و هزار بار این کار رو تکرار میکنی.عشقی بخدا. کلمات جدید: عینک: عینن آشغال: آغال فوتبال: پوبال حسنی: حننی هندونه: هننه چشم:چیش آسمون: آبی اعضای بدنت هم بلد شدی هرجا رو میگیم با اشاره نشون میدی.قربون عقلت برم نفس.   ...
12 خرداد 1392

روز پدر

ولادت با سعادت مولی الموحدین مولا امیر المونین بر تمام شیعیان مبارک. ضمنا روز پدر رو  به پدر عزیزتر از جانم ،پدر شوهر عزیز ،پدر یاسمین زهرا(عمو احسان) و تمام پدران وبلاگی بخصوص پدر محمد گلی عزیزم ،همسر مهربانم ،علیرضا، تبریک میگم.انشالله همیشه تنتون سالم لبتون خندون و دلتون شاد باشه. اینم کادو محمد به بابای عزیزش. یه شاخه گل و یه جعبه به به. ...
8 خرداد 1392

محمد یک سال و سه ماهه

سلام مامان اومده بودم 15 ماهگیت رو تبریک بگم ولی خاله هدی پیش دستی کرده بود منم برا اینکه دست خالی برنگشته باشم یه چند تا عکس واست میذارم. عزیز 15 ماهه من عاشقتم.   قربونت برم تلفن رو برمیداری میذاری کنار گوشت و میگی الی یعنی الو به سلام هم میگی تلی عاشق تیپ تابستونه و پشت کله ت هستم   راستی جدیدا نماز هم میخونی میشینی جلوی من و وقتی سجده میرم میخوای ادام رو درآری  بصورت نشسته تا اونجا که جا داره خم میشی میگی اتر.یعنی الله اکبر. به چراغ هم میگی داغ به داغ هم میگی داخ.به باد هم میگی باد البته بین الف و آ تلفظ میکنی به انجیر میگی انج به آبگوشت...
30 ارديبهشت 1392