هفته گذشته چگونه گذشت؟
سلام عروسکم الان یک هفته ای هست که میخواستم خاطرات عزیزم رو بنویسم اماADSL قطع بود و بابایی هم انقدر سرش شلوغ بود که تا وصلش کرد طول کشید.عزیزم الان يه 10-12 روزی میشه که تکون خوردنهاتو احساس میکنم. تکون که نه مثل اینکه تو شکم مامانی ماهی داره شنا میکنه. تکون خوردنهات مثل ترکیدن حبابه. ماهی کوچولو عاشقتم. عروسکم شنبه 7 آبان با بابایی رفتیم دکتر تا صدای قلبت رو واسه اولین بار بشنویم.بابایی از سر کار اومده بود. هم روزه بود و هم خسته. ولی به عشق شما بلند شد و رفتیم دکتر. اما امان از عاشقی، مامانی تاریخ رو اشتباه کرده بود واسه هشتم وقت داشتیم. یکشنبه هشتم من خونه مامانم بود که بابا اونجا اومد دنبالم و رفتیم دکتر. خیلی هیجان داشتیم....
نویسنده :
خاله هدی
8:48