محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

★★گل محمدي من★★

محمد كوچول سيزده روزه

1390/12/14 9:06
نویسنده : خاله هدی
500 بازدید
اشتراک گذاری

اين مطلبو الان ساعت 8.22 صبح روز يكشنبه 14 اسفند مينويسم و گزارش روز قبله.

خدا رو شكر،

خدا رو شكر ني ني ديروز تنفسش منظم و نرمال شده، همش از دعاي خير شما دوستاي گلمه. نمي خوام تك تك اسم بيارم و اجر مهربوني هاتونو ضايع كنم اما بدونين كه همه تون ماهين و فرشته و من و خانواده ام هيچوقت توي هيچ لحظه اي از دعا فراموشتون نخواهيم كرد. ممنونم به اندازه همه خوبي ها و مهربوني ها و وسعت همه دلهاي با محبتتون.

راستي، ميزان شيري كه به ني ني ميدن ديروز به 16 سي سي رسيده و خداروشكر واكنش منفي نشون نداده. ديشب باباي ني ني خوشحال خوشحال اومد خونه و به ما تبريك گفت و ما هم چشم روشني بهش گفتيم. گفتن كه محمدي به كم كردن اكسيژن هم جواب مثبت داده. بابا عليرضا ميگفتن كه محمدمون با يه ژست خوشگل خوابيده بوده. يه انگشتشو گذاشته بوده روي گوشش و به خواب رفته بوده. درضمن خانم پرستارا گفتن كه ني ني از بس با پستونك تمرين كرده فكش قوي شده و انشااله اگه خدا بخواد و همه چي رو به راه باشه از امروز 14 اسفند شير رو توي شيشه پستونك بهش ميدن تا ببينن موقع خوردن،‌ تنفسش چه جوره.

خدايا شكرت،  خدايا شكرت

ديروز، رفتم دنبال خاله ندا و ياسي ناناس و آوردمشون خونمون. نمكدون ماه من، بازم دلمونو شاد كرد و خندوندمون و ...

ناناسي خوشگل، اين روزا، انشااله آخرين روزاي بي رقيب (نه، بي رفيق) بودنته، موندم بعداً من با دوتا وروجك شيطون و بلا بايد چيكار كنم.

 

خدايا شكرت، باز هم نگاهمون كن...

 

يا من اسمه دواء و ذكره شفاء

امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء

التماس دعا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان گلي
14 اسفند 90 10:18
هدي جون خيلي خوشحال شدم .چون امام رضا هيچوقت بيجواب نميزارم فقط مخصوص نوم نماز خواندم زيارت وصلوات مخصوص امام رضا را خواندم واز آقا خواستم دل مامان سارا وباباعليرضا راشاد كنه اميدوارم هميشه شاد باشين وخبرهاي خوب بدين

مرسييييييييييي. هزاران بار ممنونم
نسترن
14 اسفند 90 11:33
هدی جون واقعا از ته دل خوشحال شدم خدایا شکرت. محمد جونی عاشقتم زودتر بزرگ شو که بیای خونه عزیز دلم

ممنونم خاله. انشااله
نسرین.. مامان بردیا
14 اسفند 90 12:14
خدا رو هزار مرتبه شکررررررررررررررررر

ممنونم
میترا
15 اسفند 90 1:25
کی مرخص میشه محمد جونم؟ امیدوارم زودِ زود بیاد تو بغل مامانش.


خاله جونم هنوز نگفتن كي ميتونم بيام خونه فكر كنم چند روز ديگه مهمون بيمارستان باشم.