محمد كوچول سيزده روزه
اين مطلبو الان ساعت 8.22 صبح روز يكشنبه 14 اسفند مينويسم و گزارش روز قبله.
خدا رو شكر،
خدا رو شكر ني ني ديروز تنفسش منظم و نرمال شده، همش از دعاي خير شما دوستاي گلمه. نمي خوام تك تك اسم بيارم و اجر مهربوني هاتونو ضايع كنم اما بدونين كه همه تون ماهين و فرشته و من و خانواده ام هيچوقت توي هيچ لحظه اي از دعا فراموشتون نخواهيم كرد. ممنونم به اندازه همه خوبي ها و مهربوني ها و وسعت همه دلهاي با محبتتون.
راستي، ميزان شيري كه به ني ني ميدن ديروز به 16 سي سي رسيده و خداروشكر واكنش منفي نشون نداده. ديشب باباي ني ني خوشحال خوشحال اومد خونه و به ما تبريك گفت و ما هم چشم روشني بهش گفتيم. گفتن كه محمدي به كم كردن اكسيژن هم جواب مثبت داده. بابا عليرضا ميگفتن كه محمدمون با يه ژست خوشگل خوابيده بوده. يه انگشتشو گذاشته بوده روي گوشش و به خواب رفته بوده. درضمن خانم پرستارا گفتن كه ني ني از بس با پستونك تمرين كرده فكش قوي شده و انشااله اگه خدا بخواد و همه چي رو به راه باشه از امروز 14 اسفند شير رو توي شيشه پستونك بهش ميدن تا ببينن موقع خوردن، تنفسش چه جوره.
خدايا شكرت، خدايا شكرت
ديروز، رفتم دنبال خاله ندا و ياسي ناناس و آوردمشون خونمون. نمكدون ماه من، بازم دلمونو شاد كرد و خندوندمون و ...
ناناسي خوشگل، اين روزا، انشااله آخرين روزاي بي رقيب (نه، بي رفيق) بودنته، موندم بعداً من با دوتا وروجك شيطون و بلا بايد چيكار كنم.
خدايا شكرت، باز هم نگاهمون كن...
يا من اسمه دواء و ذكره شفاء
امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء
التماس دعا