مامان گیج
امروز صبح بابا مرخصی گرفت و با کلی سلام و صلوات بعد از به زور خوراندن استامینوفن بهت و از زیر قرآن رد کردنت و کیسه آب گرم آماده کردن و هزار استرس بردیمت بهداشت.خانمه یه نگاه به برگه کرد و با انگشتاش حساب کرد و گفت بله ایشالله هفته دیگه داخل برگه زدم هشتم ولی هشتم جمعه هست سه شنبه آینده ایشالله بیاین.مامان گیجت اصلا نگاه برگ واکسنت نکرده بود.البته این واکسن نزدنت هم به نفع تو شد و هم به نفع من چون رفتیم ایران لند و تو کلی بازی کردی بعد بابایی بردمون رستوران شاندیز و حسابی از خودمون پذیرایی کردیم .فقط این واکسن نزدنت واسه بابا خرج تراشی کرد که اونم فدای سرت.آخه بابات هم عاشق ولخرجی دقیقا مثل باباجون هادی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی