شب یلدا
خوشگل خاله جیگر خاله یلدات مبارک باشه.
فدای شما بشم که اونقدر آقایی و دختر خالت که شیطونی میکنه چیزی نمیگی البته از قدیم گفتن آسیاب به نوبت.
شب یلدا خونه مادرجونت بودی و دیر اومدی پیش ما با اون لباس خوشگلت کلی دل از همه بردی و البته مثل همیشه خیلی با سخاوت کادوت رو با یاسمین عوض کردی یه وقت فکر نکنی دختر خالت از سر لجبازی و خود مداری کادوی تورو برداشت هااااااااااااااا!!!!
کادو های محمد:مامانجون و بابا هادی یه تفنگ (یاسمین که کلی ازش ترسید و همش میگفت ترتیدم و بابا احسانش میگفت دکمش رو زدیم کلی لرزیده از ترس ،مثل اینکه محمد هم ازش ترسیده سفت مامانجون رو چسبیده ولی عین یه مرد میگفته بازم صداشو دربیارید)خاله هدی یه کیف و بنده حقیرو عمو احسان دوتا کتاب و یه اسباب بازی (یه چیزی بین گیتار و ارگ که البته باید برم عوضش کنم کار نمیکرد)
بیا این کیفه رو بده به من خودت میدونی اگر ندی چی میشه هااااااااا.
فکر نکنی یه وقت دختر خالت داره هندونه رو فشار میده به پاهای خوشگلت هااااااااا.
حالا همه کادوها مال یاسمین زهراست جز اون تفنگ ترسناکه که با دست و دلبازی تمام گذاشت برا محمد بمونه .
نوش جونت
-این پست توسط خاله ندا نوشته شده!
- یاسمین زهرا خیلی داداش محمدش رو دوست داره یه کم غلو کردم تو نوشته هام ،محض خنده!