محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

★★گل محمدي من★★

شیرین تر از عسل

1392/4/28 17:27
نویسنده : خاله هدی
581 بازدید
اشتراک گذاری

الهی مادر به قربونت عسل.الان کلی وقته میخوام بیام مطلب بذارم مگه شیطون بلا میذاره انقد خوشمزه و شیطون شدی که نگو.هر کی میبینتت دلش آب میشه همش داریم واست صدقه میدیم و آیت الکرسی میخونیم. درسته من  مامانم تو رو بهترین میبینم ولی انصافا خیلی خوشمزه شدی ماشالله بهت باشه.دیگه کمتر گاگله میکنی و بیشتر تاتی تاتی میکنی انقد محتاط و قشنگ قدمهاتو برمیداری که نگو .قربون عزیز خودشیفته م برم که وقتی می ایسته باید همه تشویقش کنن .اول خودت برا خودت دست میزنی که بقیه رو تحریک کنی تشویقت کنن اگه یکی یادش رفت صداش میزنی یا با نشون دادن حرکت دست زدن یا با گفتن کلمه دش یا بعضی وقتا دست طرف رو وادار به دست زدن میکنی،بعد شروع میکنی به تاتی .وقتی برات قدمهاتو میشماریم میگیم یک خودت میگی دووو ته موقعی که میگی ته یه نیم خیز میکنی و بلند میشی چار بین ت و چ ادا میکنی، هش، ده.خاله هدی شمرده رکورد قدم برداشتنت تا پریروز 32 قدم بود. از 10 تیر که اولین بار بلند شدی و اولین قدمهاتو برداشتی تا الان خیلی سرعتت بیشتر شده و خیلی روانتر راه میری الان دیگه میتونی چرخم بزنی.وقتی تاتی میکنی نزدیک کسی میرسی برای اینکه زودتر بری بغلش چند قدم آخر رو میدوی.ولی واقعا هرچیزی اولین بارش خیلی خوشمزس اولین بار که پاشدی خودت بدون کمک وراه رفتی .هیچ وقت یادم نمیره با مامان درباره اینکه واست پی کره بخریم و به پاهات بزنیم تا قوی شه حرف میزدیم و اینکه دوست من گفته دست بگیره پشت ماشینش هلش بده بره تا پاش قوی شه و تو نازنین که به غیرتت برخورد و یهو در برابر چشمهای ما ایستادی و با سه چهار قدم سریع پریدی تو بغلم. انقد جیغ زدم و ذوق کردم اشک تو چشمام جمع شده بود من و مامان جون حسابی ذوق زده شدیم و هی تشویقت کردیم به تاتی و ازت عکس و فیلم گرفتیم .من که از هولم تمام فیلماتو وارونه گرفتم.خودتم عاشق فیلم راه رفتنتی هروقت میبینیش بلند میشی میاستی و خودت رو تشویق میکنی کلا چون صدای جیغ و ذوق من و مامانجون توشه با هربار دیدنش به وجد میای.عاشق عکس و فیلمی تا یه موبایل میبینی میگی ای بعد میگی اسک من میگم عکس یا فیلم بعد میگی هیپ یعنی فیلم هزاربار نگاه میکنی هربار انگار بار اول این خصوصیتت به بابات رفته هزار بار روزی روزگاری دیده ولی هر دفعه انگار بار اوله که میبینه.خیلی خوشمزه نماز میخونی اذان که گفت آماده نماز اول وقت میشی سرت میذاری رو مهر و بلند میکنی یه چیزایی زیر لب میگی از اون خوشمزه تر اینکه با صدای بلند میگی اللا ابر.اونروز اذان لا اله الا الله میگفت تو لا اولش رو گفتی بقیش رو نتونستی بگی یه مشت آبابابا گفتی انقد خوشمزه بود که به همه زنگ زدم گفتم.مامان جون ذوقت میکنه بهت میگه ننه چیشم تو هم به مامان جون میگی ننه.وقتی میبینی میخندیم هی نگاه مامان میکنی میگی ننه.اونروز مامان بهت گفت حاجی چیکار میکنی(مشغول خرابکاری بودی) تو هم گفتی حاجی.بهت میگیم بچه نکن تو هم میگی بته .از بس یاسمین بهت میگه نکن ادای یاسمین رو درمیاری دستت رو تکون میدی میگی نکون مثل خود یاسمن یه چیزی بین ک و ق تلفظ میکنی.اونروز به عکس نی نی که رو بسته پوشکت هست میگفتی نی نی نکون.عاشق آب بازی هستی میکی آتاتی.خیلی خوشمزه و با ناز حرفاتو میزنی اصولا یه کشش غلیظی به حرفات میدی نه از نوع شرازیش بلکه از نوع لوسی.مخصوصا موقعی صدای بابات و باباجون هادی میزنی با یه لوسیه خوشمزه ای میگی بابا که حواسشون هرجا بشه معطوف به تو میشه جدیدا به خاله ندا میگی گیدا.هرکی تلفن میزنه میگی گیدا .بعد میگی هاپوو آخه خاله ندا برات شعر هاپو میخونه.موقعی خونه مامان جون هستی مثل گربه دنبال خاله هدی و مامان جون راه میافتی و از اونجاییکه نازت خریدار داره حسابی ناز میکنی.بنده خداها هم از بس دوست دارن هرچی میگی انجام میدن. به قول خاله ندا انقد با ناز حرف میزنی که آدم دلش نمیاد محلت نذاره.تازگیا همش میخوای از در و دیوار بری بالا یه پات رو میندازی بالا ولی اون یکی رو نمیتونی بعد داد میزنی بالا تا یکی به دادت برسه و ببردت بالا وقتی رفتی بالا پایین اومدنت کار حضرت فیله.

اینم چند تا عکس

محمد پشت میز کامپیوتر در حال تماشای عمو پورنگ

محمد در حال آب بازی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامانی ارمیا وروجک
28 تیر 92 19:17
سلام.ارمیا جون به همراه پسرخاله ی گلش در مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده با کدهای 603 و 713 .محبت کنید و این دو کد رو با فاصله به 20008080200ارسال کنید.ممنون از مهربونی تون. لینک عکسا: علی جون http://www.niniweblog.com/images/festival92/713.jpg ارمیا http://www.niniweblog.com/images/festival92/603.jpg
خاله هدی 2
28 تیر 92 19:19
ای جونممم عزیزمممم... ماشالله ماشالله به این پسر کوچولوی شیرین زبون خوردنی
خب مامانش زیادم که دیر نکرده تو راه رفتن بچمون!! اگه اون دو ماهی رو که زودتر تشریف فرما شدن رو در نظر نگیریم حول و حوش چهارده_ پانزده ماهگی راه افتاده مثل دخترخالش


آره خیلی اخلاقهاش هم به یاسی برده.
میترا
29 تیر 92 11:19
نااااااااازی. فداش بشم. آدم باورش نمیشه این فسقلها به این سرعت دارن بزرگ میشن. ای جووووونمم. خوشگل خان


واقعابعضی وقتا دلم میگیره.
مامان گلی
29 تیر 92 15:51
ماشالله پسرم بزرگ شده مردشده

16ماهگی مبارک باشه عزیزم
چیکارکردی همه جات خیس شده


مامان گلی تو کاسه آب بود ریختم رو خودم فکر بد نکنید یه وقت]

مامان یاسمین زهرا
30 تیر 92 14:10
گیدا قربونت بره عزیز جونیم
مامان گلی
31 تیر 92 12:16
الهی من قربون لین پسرخوشگله بشم اگر باشه اشکال نداره برای من مثل شربت خوشبوی