محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

★★گل محمدي من★★

محمد و شیطنت

1392/2/15 18:09
نویسنده : خاله هدی
507 بازدید
اشتراک گذاری

سلام این روزها پسرم حسابی شیطون بلا شده.دیگه اصلا سینه خیز نمیره که من دلم واسه سینه خیز رفتنش تنگ شده .گاگله میکنه دستش رو به هرچی میگیره تا وایسه.سعی میکنه وقتی کنار مبل ایستاده یه پاش رو بکشه بالا تا به بالای مبل برسه.گاهی اوقات وقتی وایساده دستش رو ول میکنه تا بشمار 3 خودشو نگه میداره بعد میشینه.

دیروز من شیفت بودم زنگ زدم خونه  مامان حالشو بپرسم مامان گفتن اگه بدونی امروز پسرت چیکار کرده؟ تو روروکش بوده و دنبال پوپه (توپ) مامانم داشتن تلوزیون نگاه میکردن و هر از گاهی هم محمد رو نگاه میکردن بعد مامان شروع میکنن به یاداشت مطلبی  یهو نگاه میکنن میبینن تو روروک نیستیش بنده خدا مامان هول میکنن میان سمت روروک میبینن آقا نشسته کنار روروک و کتاب ورق میزنه.حالا ایشون چه جوری از داخل روروک اومده بیرون خدا داند.

خاله هدی واسش شعر یه توپ دارم قلقلی رو میخونه  به کلمه آبیه که میرسه مکث میکنه محمد با یه صدای دلبرانه ای میگه آبی البته رو حرف ب یه استرس میذاره.خاله ندا هم یه شعر ساعت واسش میخونه توش تیک تاک داره محمد واسه اینکه خاله دوباره واسش بخونه میگه تی تا یعنی شعر ساعت. اسم بچه دوستم آترین هست اونشب اومدن خونمون محمد همچین آتین آتین میکرد که نگو.

خلاصه حسابی دلبر شده موقع نماز تا چادر میپوشم میگه د د؟میگم نه الله اکبر میگه اتر؟و چه نمازی هم که میخونم با اعمال شاقه خودش داستان داره چند تا توسری میخورم تا مهرم رو برداره چند بار سواری میدم و چقدر چادرم رو میکشه و ....

ایشالله که عزیزهای همه سالم باشن و صالح عزیز منم همینطور.

عاشقتم مادر.

 

١٥/٠٢/٩٢

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

میترا
16 اردیبهشت 92 10:23
عزیییییییییز خاله. تو چه بزرگ شدی ما حواسمون نیست. ماشاالله. الهی قربون تو و شیطونی هات بشم


ممنون خاله حسابی مرد شدم.
خاله هدی 2
17 اردیبهشت 92 10:06
ای جونمممم جیگر طلا بلبل زبون ماشالله بهت که دیگه بزرگ شدی و بیصبرانه منتظر دیدن عکسای تاتی تاتی کردنتم

همیشه سلامت و شاد و موفق باشی گل محمدی خوشگل و خوشبو







خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
17 اردیبهشت 92 11:55
همین!!!!!!!!!! مامانش خیلی زحمت میکشی و خاطرات می نویسی ها. درضمن قرار شد یه پست ویژه برای 444 روزگیش بذاری. حیف کاش خودم می تونستم




خاله هدی صبر داشته باش هجدهم 444 روزه شدم،مامانم بنده خدا مگه وقت میکنه از دست شیطنتهای من، همینم هنره.


مامان یاسمین زهرا(خاله ندا)
17 اردیبهشت 92 14:44
عدیدم دوست دالم


ما بیشتر