محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

★★گل محمدي من★★

يكماه و هفده روزگي محمد كوچول

1391/1/20 0:05
نویسنده : خاله هدی
468 بازدید
اشتراک گذاری

محمد كوچول يك ماه و هفده روزه- جمعه هجده فروردين 91 خونه بابايي (ما) موقع رفتن خونه خودشون. ساعت 7 بعدازظهر.

آخه خودت پستونكت رو انداختي چرا از ما قهر ميكني محمد آقا؟؟؟!!!

محمد كوچول:‌ من از كسي قهر نكردم كه . نمي خوام برم خونمون،‌ ميخوام پيش بابايي و ماماني و خاله بمونم.

پي نوشت:‌ راستي دوست جوني ها يه چي بگم كيف كنين.‌ صبح جمعه حدود هفت، بابايي كه داشتن ميرفتن بيرون آش سبزي و نون بربري براي من و ماماني خريدن و من كه داشتم از خوشحالي ذوق مرگ ميشدم در حالت خواب و بيداري كلي آش خوردم. ذوقم به خاطر اين بود كه ساعت 4 صبح كه داشتم روي وبلاگ محمدي مطلب مي نوشتم دلم آش سبزي كشيده بود و در اين مورد هم توي مطلب قبلي نوشتم ولي دوسه ساعت بعد بابايي بدون اطلاع از اين موضوع منو سوپرايز كردن.

كلا درمورد خوراكي هرچي دلم بكشه ظرف 24 ساعت خدا آماده ميكنه و فكر ميكنم ميخواد حجت رو بر من تمام كنه كه اي بنده من حتي آش سبزي كله سحرتم آماده كرديم ولي باز چرا اينقدر ناشكري؟! مرسي خداي مهربون، شرمنده اين همه كفران نعمتم. شكرت خدا قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان یاسمین زهرا
20 فروردین 91 1:11
خوشتیپ خاله عاشقتم
میترا
20 فروردین 91 2:02
نگاش کن... چرا گریه میکنی جیگرم؟؟؟

نمي خوام از پيش خاله هدي برم.
دکمه
20 فروردین 91 8:12
موش موشی... ماشاالله....