محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

★★گل محمدي من★★

پسر خوشمزه مامان

1392/9/20 1:28
نویسنده : خاله هدی
1,395 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم به قول خودت asaalom هرچی از خوشمزگیات بگم کمه حیف که وقت ندارم و دستم هم درد میکنه وگرنه هر روز باید بیام و واست ثبت خاطرات کنم الانم خوابی وگرنه تا کامپیوتر رو میبینی روشنه میدوی و میای و میگی آبی همون کلیپ توپ سفید و آبی عمو پورنگ منظورته.نفس مامان که قلدر محله شدی شنبه شب 16 آذر خونه بابادی بودیم شما و یاسمین هم بودید معمولا ربع ساعت اول دیدارتون با ذوق کردن و بوس کردن و خوراکی خوردن و بازی با هم دیگه میگذره بعد قسمت دوم برنامه شروع میشه که دنیاتون عوض میشه و اونوقت همه باید چهار چشمی مواظب باشن که از کتک خوردن هم بلایی سرتون نیاد معمولا هم دعوا از اونجا شروع میشه که محبت شما گل میکنه میخوای یاسمین رو برای هزارمین بار ببوسی که اونم بد بوس یا میترسه دندونش بگیری یا اینکه دور دهان جنابعالی کثیفه مانع میشه و هلی میده شما هم بهت بر میخوره و بله آغاز جنگ یکی تو بزن و یکی اون بزن و .... قربونت برم که کتک میزنی اونم به طور موذیانه بعد که یاسی نزدیکت میشه میترسی و فرار میکنی اونشب یعنی شنبه شما یه وشگون یا به قول خودمون یه پنجیر یاسی گرفتی و د در رو پریدی تو بغل من و گفتی دوا همون دعوا انقد خوشمزه گفتی که تا کلی وقت ذوقت میکردیم آخی یاسی جونم هروقت میخواد تلافی کنه از زبونش معلومه ولی تو خیلی زیر پوستی عمل میکنیخنده.

از بس مامان جون شهناز ذوقت میکنن و بهت میگن ننه نفس ننه عمر ننه.... یاد گرفتی واسه خندوندن مامان جون یا جلب توجه به مامان میگی ننه اونم با یه کشیدگی و لحن خاص.اونشب هم یه کاری کردی ذوقت کردیم شما هم که شیفته دست زدن گفتی دس بعد نگاه میکردی ببینی کی دست نمیزنه به عمو احسان گفتی عامو دس بعد نگاه کردی دیدی مامان جون دست نمیزنه برگشتی گفتی هناز دس ما همه خندیدیم خودتم خندیدی و ذوق خودت کردی خواستی بیشتر جلب توجه کنی گفتی ننه و فرار کردی.

پریشب خونه مامان جون شهناز بودیم فرداش من شیفت بودم (بگو کی خونه شون نیستیم) من رفته بودم بخوابم که دیدم صدای ذوق مامان جون میاد که میگن هدی بیا نگاه محمد من دویدم و اومدم بیرون دیدم  از اونجاییکه دستت به آبریز یخچال مامان نمیرسه یه جا ادویه ای برداشتی پایینش رو گرفتی رو نوک پنجه هات وایسادی و به کمک جا ادویه ای تونستی آبریز رو فشار بدی و آبهاش رو بریزی بیرون انقد قیافه فضولت اون لحظه خوشمزه بود که نگو.

انقد گریه لوسیت خوشمزه هست که نگو چند روز پیش واسه اینکه دل عمه افسانه رو بدست بیاری و برات تدلود روشن کنه با گریه لوسی میگفتی عمی تدلود که از بس خندیدن گریه ات یادت رفت.

قربونت برم که امشب رونیا دخمل دختر داییم رو که 9 ماهشه دیدی انقد ذوق میکردی و از ته دل میخندیدی که نگو و همش بوسش میکردی دل آدم غش میرفت با این حرکاتت انگار خودت چند سالته بهش میگفتی بغل یعنی بیاد بغلت بعد میگفتی دس یعنی دست بزن میگفتی بازی بیا مامانش لباس کرد تنش که برن میگفتی دل آل یعنی در آر بهش میگفتی کوچیک وای نفسم قربونت برم شیرین زبون.

وقتی خوابت میاد میخوام برات شعر بخونم هی شعرهاتو عوض میکنی  چی بگم میزنی رو اسکن یعنی اینکه مثلا من برات شعر حسنی میخونم تو میگی موش یعنی شعر یه روزی آقا خرگوشه... واسه هر شعر هم یه نشانه گذاشتی، خب بیت اول شعر آقا خرگوشه رو نخوندم که میگی آقا یعنی آقام آقام آقام حسین که اگه اسم مقدس حسین رو بیاریم البته اگه به اون قسمت برسه و درخواستت عوض نشه شروع میکنی به سینه زدن بعد میگی باباش دوباره شعر حسنی هنوز دو سه کلمه ای نخوندم که میگی تا تاب  هنوز نخوندم که میگی به به  یعنی شعر میخوایم بریم دد و همینطور... تا گیج بشی و به زور بخوابونمت آخه مامان خیلی بد خوابی انگار نی نی ها .

اینم چندتا کلمه جدید که به واژگانت اضافه شده یا کاملتر شده.

استخوان :او غوغون

شکلات : کو کو کو

ماشالله : باشالا

یاسمین : همین

شیطون : سیطو

بچه ها : بجا

میوفتی: میتی

مگس :میم mayam

بخورش : بوخوش

گربه : گوبه

خرما : هومو

 هویج : هبیج

گوجه: قوجه

ادامه مطالب فقط عکسها خود دانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمد و رونیا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان گلی کیمیا جون
20 آذر 92 11:32
ماشالله
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
20 آذر 92 12:57
ناناز نانازه خود خودمه دیشب که اساسی آبروی خانوادگیمونو برد از بس برای رونیا لاو ترکوند و ذوق کرد و بوسش کرد وخندید. کم کم نزدیک بود غیرت بابای طرف به جوش بیاد که بحمدالله به خاطر جوونی طرف و حضور ما به روی خودش نیاورد و به خیر گذشت
خاله هدی 2
20 آذر 92 12:58
عزیززززز دلم واقعا هم که خوشمزه ای ماشاللهههه اون حرکت که از جا ادویه ای برا آب ریختن کمک گرفته خیلی باحال بود وووووی من عاشق اون موهای لخت و نرم و نازکتم که الکتریسته ایجاد میکنه روی سرسره ماهی ماه شیرین زبون خوشگل دوست داشتنی من عاشقتم خدا همیشه نگهدارت باشه عزیزکم
خاله هدی
پاسخ
ممنون خاله مهربون خاله هدا ژون 2
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
20 آذر 92 12:59
دیشب واقعا جای یاسمین خانم خالی بود. کلی دوست داشتم عکس العملهاشو ببینم وقتی محمد اینقدر ذوق رونیا رو می کرد فرشته خوگشل خودمه با اون پسمل خاله ناناز خوردنیش