مراسم اصلي و رسمي لوله اندازون و آرمه داري
محض اطلاع: كوچولو، خاله هدي فقط اومده بگه كه امشب در شب عيد با خير و بركت غدير خم، يه مجلس كاملاً شاد و مبارك مخصوص شما در خونه مامان جون مامانيت برپاست. مراسم اصلي و رسمي لوله اندازون ماماني و سفره آرمه داري كه تقريباً خانمهاي هردو فاميل ماماني و باباييت توش حضور دارن. خاله هدي وقت استراحت بين دو نيمه كارش رو اومده و اين اطلاع رو بهت ميده كه بري و آماده بشي (البته تو شمك ماماني). مامان جون كه يكي دوهفته اس خودشو كشته تا همه چي به بهترين نحو آماده بشه، خاله هدي هم يه ريزه كار ميكنه و دوسه ساعتي استراحت مي كنه (كلا اين تن كاري نيست!)، مادرجون ماماني هم از صبح اومدن و دارن كمك ميكنن. معصومه خانم هم كوفته سبزي ها رو پختن و تازه آوردن و دارن به مامان جون كمك مي كنن. خاله ندا هم خونه خودشون ناهار امروزمونو پخته و قراره با عمو احسان تا يه ساعت ديگه بيارن (مرديم از گشنگي!)، مامانيت هم تازه از در دراومده و داره به كاراش مي رسه. باباجوني ماماني هم الان مشهدن، جاشون خيلي خاليه! شب عيد غدير، عيد سادات، باباجوني بايد شيراز مي بودن و ازشون عيدي مي گرفتيم! به جاش امشب ميرن و پيش امام رضا (ع) كلي برامون دعا مي كنن!
خيلي بريده بريده و البته خيلي زياد سخن راندم. قرار بود يه خبري بدم و برم. كارام مونده. امشب اگه از حال نرفته بودم ميامو برات ميگم چه خبر بود.
عيدت مبارك كوچولو