سفرنامه تهران (2)- اولين سفر زندگي محمد كوچول

عزیزمممم
بیصبرانه منتظر دیدن عکسای تو و یاسی هستم راستی این سپهر کوچولو رو هم دوست دارم ببینم
میگم خاله جون وقتی نغمه های شبانه محمدی آغاز میشه یعنی اینکه از شب تاصبح گریه میکنه؟؟؟
ننوش که میکنید آروم نمیشه؟؟ اینجوری که دور از جون بچه هلاک میشه همش گریه کنه یا شاید گریه هاش قطع و وصلیه
مرد کوچک کار خاله ندا خیلی قشنگ بود ما هم واسه مرد کوچولومون کادو گرفتیم تو مسافرت که بودیم

---

عكسا رو ميذارم خاله جون حتما. عكس سپهري رو هم ميذارم خيلي ناز و با مزه است.
آره ميفته روي گريه بد و عين اينكه دورازجون سوزن زده باشن بهش گريه ميكنه و اشك ميريزه طوريكه همه دست پاچه ميشن. فكر كنم تا حدوداي 4-5 صبح آواز ميخونه. بيچاره مامان و باباش خيلي اذيت ميشن.
اصلا كار قشنگي نيست!!!!!! بچه پررو ميشه (شوخي كردم)