محمد كوچولمحمد كوچول، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

★★گل محمدي من★★

واكسن دوماهگي

1391/2/9 8:07
نویسنده : خاله هدی
753 بازدید
اشتراک گذاری

امروز شنبه 9 ارديبهشت 91، در دوماه و نه روزگي دوباره بايد برم اوخ بشم. اونم چي؟؟!!! واكسن دوماهگي كه آقاي دكمل گفته بود بعد از يك هفته از اوخ شدن اولي بايد بزنم. تو اين يه هفته خيلي زجر كشيدم و اذيت شدم. آخه من هنوز خيلي كوشمولوام... اگه اصرار آقاي دكمل نبود، مامانم اينا ميذاشتن تا بزرگتر شم، اما اين دكمل خان مثل اينكه خيلي دوست داره منو اوخ اوخ كنه... امروز ماماني ميان دنبال من و مامان سارا و ميريم مركز بهداشت تا واكسن دوماهگي رو با تاخير بزنم و بعدش ميريم خونه ماماني اينا.

خاله ها، عموها برام دعا كنين كه اين واكسن ديگه منو اذيت نكنه... هنوز بعد از يه هفته از اوخ شدن كامل خوب نشدم و ... داستان داره... خدايا ديگه من توان درد كشيدن ندارم... كمكم كن...

خدايا به ني ني ناز و صبور ما كمك كن تا اين مرحله رو هم با موفقيت و بدون ناراحتي پشت سر بذاره.

آمين يا رب العالمين

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

خاله جون
9 اردیبهشت 91 11:54
الان دیگه جیغ میزنم!!!!
میام این دکترو خفه میکنم خیالم راحت بشه...
من اصلا حواسم به واکسن دو ماهگیش نبود!!!
آخه چرا به حرف این دکتر سنگدل گوش دادید؟؟؟
بابا لااقل میذاشتید یک ماه بعد از واکسنش ...
آخه بچم چقدر درد بکشه
وای حسابی اعصابم خرد شده از دست این دکتره...
بگو آخه خودتو پشت سر هم سوزن سوزنت کنن خوشت میاد؟؟؟؟؟
تازه تو که این هوا وزن داری
محمد کوچولوی ما فقط سه کیلو و خورده ای داره کجا سه کیلو میتونه اینهمه درد تحمل کنه
با این حال کلی برات دعا میکنم محمدی ناز ایشالله اصلا دردت نگیره...
هرچند واکسن دو ماهگی زیاد نی نی رو اذیت نمیکنه یعنی اذیت که میکنه چون دو تا آمپوله ولی تب بعدش کمه سینای ما که زیاد تب نکرد خدا رو شکر ایشالله گل محمدی ما هم تب نکنه زیاد و پای ظریفش درد نگیره...
خاله هدی زود ما رو در جریان بقیه ماجراقرار بده و بگو که محمد اذیت نشده منتظریم

خاله هدي جون، ديشب كلي تب كردم و موقع واكسن زدن كلي دردم اومد و جيغ كشيدم ولي همه ميگن بزرگ ميشي يادت ميره. منم منتظرم ببينم كي بزرگ ميشم
مامي نسيم ( مامان ملودي )
9 اردیبهشت 91 12:39
الهي بگردم. اگه دستم به اين دكتره نرسه. بچمون و داغون كردييييييييييييييي


آقاي دكمل بد...!‌اصلا دوستش ندالم
میترا
9 اردیبهشت 91 16:37
الهی من فدای این نی نیِ صبور بشم... بیشتر از نی نی برای مامانش ناراحتم... میفهمم چی میکشه... کیمیا یه کم تب می کنه من داغون میشم دیگه چه برسه به اوخ اوخ... زود خوب شو نفس خاله


مامانم بعضي اوقات بالاي سرم گريه ميكنه. از بس كه من درد ميكشم
مامان گلی
9 اردیبهشت 91 16:38
قربونت بشم انشالله اذیت نشی هرچند برای سلامتتون این اذایتا مفیده.مامان سارا جون مواظب پسرم باش خیلی تبش بالانره .البته میدونم شما خیلی مواظبید


مامان گلي ديشبم كلي تب كردم
مامان یاسمین زهرا
10 اردیبهشت 91 14:05
بمیرم که اینقدر مظلومی
مامان دینا جون
10 اردیبهشت 91 18:20
ای جانم خاله جون فدات بشم.آخه چرا اینهمه اوخ اوخت میکنن؟قربونت بشم عوضش راحت شدی فعلا 2 ماه از واکسن خبری نیست.


خاله دعا كنين تبم قطع شه
خاله جون
10 اردیبهشت 91 23:27
آخییییییی پس اذیت شده؟؟؟
الان چه طوره؟؟؟
جای اوخ اوخش خوب شد؟؟؟

خاله هدی خوب بیا بنویس واسمون احوالات گل محمدی رو تازه عکسشم میخوایم


بهتره.اما هنوز كمي تب داره. بعدا ميام مي نويسم.
مامان گلی
11 اردیبهشت 91 23:01
سلام پسر مقوم من بهتر شدی انشالله قربونت بشم برای سلامت خودت عزیزم تحمل کن عزیزنازه من هر لحظه برات دعامیکنم روزبروز قویتربشی عزیزم


ممنونم
مامان گلی
12 اردیبهشت 91 13:41
چرا خبری نمیدین من که دق کردم پسرم چطور توروخدا به خاطر ماهم که شده زودزود بیاین


چشم. مامانم خيلي تنبله و خاله ام هم يه كم تنبلتره